English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1502 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inspector U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspectors U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
observer U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
laws of the game U مقررات مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
flagman U داور مخصوص تشخیص امتیاز
prodify U تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
paddock judge U داور سرپرست اماده شدن اسبهای مسابقه
adjudicated U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancies U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
phoneme U برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
Memmaker U امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
appeal play U تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
sensitivities U کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
sensitivity U کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
wand shoot U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
totaling U کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
totaled U کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
cyclic U کد تشخیص خطا برای داده ارسال شده
totalling U کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
totals U کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
hash U کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
horizontal U روش تشخیص خطا برای داده ارسالی
total U کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
verifier U وسیله مخصوص برای تشخیص داده ورودی
totalled U کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
running U مناسب برای مسابقه دو
redundancy U بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا
redundancies U بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا
laughter U مسابقه اسان برای بردن
genoa U بادبان عریض برای مسابقه
aligning edge U لبه سیستم تشخیص حرف برای محل دهی به متن
BCC U روش تشخیص خطا برای بلاکهای داده ارسال شده
wassermann reaction U ازمایش سرم خون برای تشخیص وجودمیکروب سیفیلیس در بدن
vrc U بررسی پرینتی در هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
numbers U عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا
verification fire U تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود
number U عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا
free handicap U مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
race glass U دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
little brown jug U مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
vertical U بررسی پرینتی روی هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
redundancy U بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
redundancies U بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
goal judge U داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
prepare U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
to bar somebody from a competition U شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
preparing U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepares U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
casework U مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
malfunction U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
voice U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voices U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voicing U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
resolving power U اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
malfunctions U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
guns U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
solocross U مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
time fire U مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
block U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
check point U نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
blocked U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
photo finish U استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
blocks U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
gun U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
unique U مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
uniquely U مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
standard bred U اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
stocker U اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
experimental free handicap U دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
micr U سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
notification message U پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود
virus U نرم افزاری که برای تشخیص و حذف برنامههای ویروس ناخواسته از دیسک سخت کامپیوتر استفاده میشود
viruses U نرم افزاری که برای تشخیص و حذف برنامههای ویروس ناخواسته از دیسک سخت کامپیوتر استفاده میشود
sedans U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedan U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
lap money U جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
handicap U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicaps U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
yaght club U باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
fly casting U مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
redundant U حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
mttr U متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
underdistance U روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
bracket U رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
starting fee U مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
walking ring U پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
target discrimination U قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
pictures U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
authentication U استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
fault U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
housekeeping U در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر
redundant U بیت یا داده بررسی اضافه شده به بلاک داده برای تشخیص خطا که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
exception U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
recognition U 1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
exceptions U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
pits U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
carriers U سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carrier U سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
match foursome U مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
ponying U همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
startup disk U فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
wild cord U تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
Hamming code U سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
backwards U تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward U تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
raided U سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
raids U سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
raiding U سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
raid U سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
optical U وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
identification U تشخیص تشخیص دادن
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
provisions U مقررات
precept U مقررات
arrangements U مقررات
precepts U مقررات
measure U مقررات
arrangement U مقررات
requirement U مقررات
regulations U مقررات
disposition U مقررات
regulation U مقررات
identification friendly or foe U سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
scanned U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
control measures U مقررات کنترلی
government regulation U مقررات دولتی
infraction U نقض مقررات
The regulations in force . U مقررات جاری
holding U نقض مقررات
instruction for assembly U مقررات نصب
army regulation U مقررات ارتشی
disciplinary regulation U مقررات انضباطی
by rule U طبق مقررات
standard specification U مقررات استاندارد
operating instruction U مقررات کار
trancscendent U ماورای مقررات
ordinance U مقررات محلی
military doctorine U مقررات نظامی
mounting instruction U مقررات نصب
ordinances U مقررات محلی
by law U طبق مقررات
assembly instrudactions U مقررات یا دستورات نصب
manual U مقررات کتاب راهنما
tariff regulations U مقررات تعرفه بندی
red tape U مقررات دست و پاگیر
illicit U نا مشروع مخالف مقررات
ruled based deduction U استنباط بر مبنای مقررات
sanctioned laws U قوانین یا مقررات مصوبه
conditions U مقررات و شرایط اسبدوانی
instituted U اصل قانونی مقررات
institute U اصل قانونی مقررات
To be observant of the regulations . U ملاحظه مقررات را کردن
instituting U اصل قانونی مقررات
institutes U اصل قانونی مقررات
illegally U برخلاف قانون و مقررات
lodge-books U کتاب مقررات معماری
officialism U رسمیت مقررات اداری
inland rules U مقررات حرکت در ابهای داخلی
formally U مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
discipline and adjustment board U هیئت تدوین مقررات انضباطی
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
penning U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com